اعجاز نجومی قرآن
یکی از ابعاد اعجاز قرآن، اعجاز علمی است؛ برخی از مسائل علمی تا زمان نزول قرآن و حتی قرنها بعد از آن، برای مردم ناشناخته بود و قرآن آن را با ظرافت خاصی بیان کرد. از جمله این مسائل، گزارههایی نجومی است؛ مانند: آغاز آفرینش، اجرام آسمانی و پایان جهان که در قرآن به آنها اشاره شده است. مفسران و نویسندگان در بسیاری از این موارد، ادعای اعجاز کردهاند؛ در حالی که شرایط و ضوابط معتبر در اعجاز در آنها وجود ندارد. در این مقاله پس از بیان معیارهای اعجاز علمی، موارد ادعای اعجاز نجومی مطرح و بررسی شده است.
با بررسی موارد ادعایی اعجاز نجومی میتوان به این نتیجه رسید که اعجاز علمی در سه مورد (جاذبه عمومی، سختی تنفس و کمبود اکسیژن در آسمان و حرکتهای خورشید) هست و در برخی موارد اگر معیارهای اعجاز علمی فراهم آید، میتوان آنها را به عنوان مواردی از اعجاز مطرح کرد، مانند: گرچه امروزه میتوان این موارد را از شگفتیهای علمی قرآن شمرد، مانند، وجود موجودات زنده در خارج از زمین (شوری/29؛ نحل/49؛ انبیا/4)، گسترش آسمان (ذاریات/ 47) و نقش کوهها در حفظ زمین (نبأ/ 7).
واژههای اصلی: قرآن، اعجاز علمی، اعجاز نجومی، تفسیر، کیهانشناسی، آسمان، زمین.
مقدمه
قرآنکریم معجزه جاویدان پیامبر گرامی اسلام است که برای تربیت و هدایت انسانها از طرف خداوند متعال نازل شده است. این کتاب عزیز از جهات متعددی اعجاز گونه است و فصاحت و بلاغت، قوانین متعالی، برهانهای محکم، نبود اختلاف و برخورداری از نظم، موسیقی و آهنگ آن دارای اعجاز است.
یکی دیگر از ابعاد اعجاز قرآن، نکات علمی آن است؛ موضوعها و مسائل علمی که تا آن زمان ناشناخته بود و حتی در برخی موارد تا قرنها بعد هم ناشناخته ماند. رهاورد اعجاز علمی، علاوه بر اثبات صدق نبوت پیامبر اعظم اسلام9، اثبات تعارض نداشتن علم و دین و خودباوری مسلمانان است و موجب کنجکاوی و تفکر انسانها در طبیعت میگردد. در این مقاله معیارهای اعجاز علمی بیان و آیاتی که درباره آن ادعای اعجاز نجومی شده است، ذکر و بررسی میشود.
پیشینه
اعجاز علمی در قرن اخیر و در پی گسترش تفسیر علمی مطرح شد و اعجاز نجومی از زیر شاخههای آن است و برخی از دانشمندان و مفسران در کتابهای تفسیری یا تکنگاریها به آن توجه و مواردی را به عنوان إعجاز نجومی قرآن مطرح کردهاند. در زیر به مواردی از آنها اشاره میشود.
1ـ ابوالعینین، حسن، من الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم.
2ـ احمدی، محمود، معجزات قرآن در عصر فضا و کامپیوتر.
3ـ پاکنژاد، سید رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر.
4ـ جبالیة، احمد، القرآن وعلم الفلک.
5 ـ حجازی، سید عبد الرضا، رسالت قرآن در عصر فضا.
6 ـ حلمی الغوری، ابراهیم، العلوم الفلکیة فی القرآن الکریم.
7ـ حنفی، احمد، التفسیر العلمی للآیات الکونیة فی القرآن.
8 ـ خوئی، سید ابوالقاسم، ترجمه جعفر سبحانی، اعجاز قرآن.
9ـ رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن.
10ـ زمانی، مصطفی، پیشگوییهای علمی قرآن.
11ـ زغلول راغب محمد نجار، السماء فی القرآن الکریم.
12ـ الزندانی، عبدالمجید، آیات الله فی الافاق.
13ـ سادات، محمد علی، زنده جاوید و اعجاز جاویدان.
14ـ سعدی، داوود سلمان، اسرا الکون فی القرآن.
15ـ سید ارناووط، محمد، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم.
16ـ سید جمیلی، الاعجاز الکونی فی القرآن.
17ـ الشریف، عدنان، من علم الفلک القرآنی.
18ـ شهرستانی، سید هبة الدین، ترجمه سیدهادی شهرستانی، اسلام و هیئت.
19ـ صادقی، محمد، زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن.
20ـ طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن.
21ـ لبیب بیضون، الاعجاز العلمی فی القرآن.
22ـ ماردینی، عبد الرحیم، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم.
23ـ ماهر احمد الصوفی، اعجاز القرآن من آیات الله فی السماء.
24ـ محمد راتب النابلسی، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن والسنة.
25ـ محمد سامی، محمد علی، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم.
26ـ محمود ابن عبد الرؤوف القاسم، فی مسیرة الاعجاز العلمی فی القرآن.
27ـ مخلص، عبدالرؤوف، جلوه هایی جدید از اعجاز علمی قرآن کریم.
28ـ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه.
29ـ منصور حسب النبی، الکون والاعجاز العلمی للقرآن الکریم.
30ـ نجفی، گودرز، مطالب شگفتانگیز قرآن.
31ـ نوفل، عبدالرزاق، القرآن و العلم الحدیث.
32ـ نیازمند شیرازی، یدالله، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی.
33ـ همیمی، زکریا، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم.
34ـ یوسف الحاج احمد، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن والسنة المطهرة.
35ـ یحیی شامی، علم الفلک، نشر دارالفکر العربی.
مفهوم شناسی
اعجاز
اعجاز از ماده «عجز» است و چند معنا برای آن ذکر شده است:
الف: ضعف و ناتوانی (ابنمنظور، لسانالعرب،ج9، ص58؛ جوهری، صحاح اللغة، ج3، ص883؛ خلیل، ترتیب العین، ج1، ص 215).
ب: درنگ کردن و تأخیر داشتن (مفردات الفاظ قرآن، ج2، ص553).
ج: پایان و موخر چیزی (جوهری، همان، ج3، ص883؛ ابنفارس، معجم مغاییس اللغة، ج4، ص 233؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ج2، ص 553).
د: فوت و از دست رفتن (طریحی، مجمعالبحرین، ج4، ص124؛ خوری، اقرب الموارد، ص 747).
با دقت در این معانی می توان گفت معنای اصلی ماده عجز «ضعف» است و معانی دیگر به آن باز میگردند، چون معنای مذکور، سبب یا نتیجه ضعف آن میباشند. واژه اعجاز، از باب أفعال و به معنای ناتوان کردن است (خوری، همان، ص 747)، زیرا آورنده معجزه دیگران را از آوردن مثل آن ناتوان می کند و ضعف آنان را برای انجام آن آشکار می سازد.
اعجاز علمی قرآن: در این اعجاز عناصر زیر یافت میشود.
1. نکته علمی که در موردش ادعای اعجاز شده است، به روشنی از آیه فهمیده شود.
2. آن نکته علمی در عصر نزول قرآن با اسباب عادی قابل دسترسی نباشد.
3. صحت آن گزاره علمی، بعد از نزول قرآن کشف شود.
4. کسی پیش از نزول قرآن، به آن نکته علمی اشاره نکرد باشد.
نکته: اگر قبل از نزول قرآن، به صورت قولی نادر مطرح باشد، شگفتی قرآنی است؛ نه اعجاز قرآن(ر.ک.به: رضایی، پژوهشی در اعجاز علمیقرآن، ج1).
5. مطلب علمی که در موردش ادعای اعجاز شده است، تنها احتمال در آیه باشد.
البته امکان و حتی وجود کاربرد لفظ در بیشتر از یک معنا در قرآن پذیرفته شده است. برای مثال، عبارتی قرآنی می تواند هم به گزارهای علمی ناشناخته برای مردم اشاره داشته باشد، هم گویای مسئلهای باشد که مردم از آن اطلاع داشتهاند. با توجه به این نکته، در مواردی که آیه علاوه بر مطلب اعجازی، بر مسائل دیگری نیز دلالت دارد، ممکن است خداوند نکته غیر اعجازی را اراده کرده باشد؛ بنابراین نمیتوان به طور قطع گزاره علمی را به آیه نسبت داد و آن را اعجازی علمی دانست.
موارد اعجاز از نگاه نویسندگان
در بسیاری از تفاسیر و تکنگاریهایی که در موضوع آیات نجومی قرآن به نگارش در آمده است، موارد فراوانی از ادعای اعجاز وجود دارد که آنها را نقل و بررسی میکنیم.
قابل توجه این که این کتابها گاه به صراحت از واژه إعجاز علمی استفاده نمیکنند و تعابیری چون، «رازگویی قرآن»، «پیشگوییهای علمی قرآن»، «اسرار علمی قرآن» (سلیمان، القرآن والعلم، ص53) یا «اخبار علمی قرآن» (نوفل، القرآن والعلم الحدیث، ص 162) را به کار میبرند.
1) مراحل خلقت
قرآن کریم در آیات فراوانی به مدت آفرینش جهان اشاره کرده است. برخی از نویسندگان بیانهای قرآن را در این زمینه اعجازی علمی دانستهاند.
Gإِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماوَاتِ والْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍF (اعراف/54؛ یونس/3؛ هود/ 7؛ حدید/ 4)، «در واقع پروردگار شما، خدایی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید». تعبیر ستة ایام در مورد آفرینش جهان در آیات دیگر (سجده/ 4؛ فرقان/ 59؛ ق/ 38) نیز آمده است.
دیدگاه مفسران
دکتر موریس بوکای با ذکر این نکته که در تورات سخن از شش روز متعارف است و خداوند در روز هفتم به استراحت میپردازد و این روز همان فاصله واقع بین دو طلوع یا دو غروب متوالی خورشید برای ساکن زمینی است، به توضیح واژه یوم در آیات خلقت میپردازد و آن را به معنای «دوره» میداند. او به کار رفتن یوم در این معنا و نیز به میان نیامدن سخن از روز هفتم را از عجایب علمی قرآن میداند (بوکای، مقایسهای بین عهدین، قرآن و علم، ص183).
بررسی
مراحل آفرینش جهان، به طور اجمال، قبل از نزول قرآن در کتابهایی مانند تورات (کتاب مقدس/ سفر تکوین/ فصل اول و دوم) نیز مطرح بود و مردم جزیرةالعرب که با یهودیان مراوده داشتند، به طور طبیعی، از آن مطلع بودند. این نکته به معنای نبود معیار چهارم در این مورد است. از طرفی همانگونه که برخی صاحب نظران بیان کردهاند تقسیمبندی مراحل آفرینش، امری نسبی و با توجه به اعتبارهای گوناگون است (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج1، ص 128)؛ بنابراین نمیتوان «ستة ایام» را با تقسیمبندی علمی ویژهای تطبیق داد؛ البته این که در قرآن برخلاف تورات، روز هفتم و استراحت خدا مطرح نشده است، نشان از هماهنگی قرآن با علم دارد؛ گرچه در حدّ اعجاز نیست.
2) رتق و فتق
دیدگاههای فراوانی درباره آغاز آفرینش و مراحلی که جهان تاکنون پشت سر گذاشته، وجود دارد که یکی از آنها فرضیه «انفجار بزرگ» (Big bang) است. برخی «رتق و فتق» را اشاره به این مرحله دانسته و آن را معجزه علمی قرآن شمردهاند. Gأَوَلَمْ یرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَاF (انبیاء/30)؛ «آیا کسانی که کفر ورزیدند اطلاع نیافتند که آسمانها و زمین پیوسته بودند، آن دو را گشودیم».
نکته علمی
نظریه «انفجار بزرگ» در اوایل قرن بیستم ارائه و با یافتههای «ادوین هابل» (Edwin hubble) (1919م) تأیید شد (اریک، فیزیکنوین، ص51). «جرج لمایتر» (George lemaiter) بلژیکی و «ژرژ گاموف» (George gamow) روسی از اولین طرفداران این نظریه بودند (نیکلسون، 186 پرسش و پاسخ نجومی، ص 135؛ عدالتی، اصول و مبانی جغرافیای ریاضی، ص 89).
نظریه مذکور که به نظریه «ابر چگال» نیز مشهور است (مکل گراهیل، واژه نامه نجوم و اختر فیزیک، ص20) ادعا میکند که جهان آغازی داشت و به انتهایی میرسد (عدالتی، همان، ص 89)؛ بنابراین روزگاری «آتشگویی» وسیع از گازهای بینهایت چگال و سوزان با بیش از تریلیونها درجه حرارت (جهان چگونه زاده شد، ص22) که بیشتر متشکل از هیدروژن و هلیوم بود، وجود داشت. این آتشگوی، 15 میلیارد سال پیش منفجر شد [انفجار بزرگ] و انبساط آن به شهادت تغییر مکان سرخ، هنوز ادامه دارد (عدالتی، همان، ص 89).
با گذشت زمان، تراکم ماده در بسیاری از نقاط این توده منبسط شونده گاز، پدید آمد. این تراکمها، با جذب ماده از محیط اطراف رشد کردند و جهان به تودههای بسیار عظیمی از گاز، که هریک میرفت تا کهکشانی شود، تقسیم شد (ماید، نجوم به زبان ساده، ص155). از بین نظریههای موجود، این نظریه از لحاظ علمی مقبول ترین نظریه است.
دیدگاه مفسران
بسیاری از مفسران، متصل بودن آسمان و زمین به هم و جدا شدن آنها از یکدیگر را که در این آیه مطرح شده است، بر فرضیه انفجار بزرگ تطبیق کرده و آن را معجزه علمی قرآن معرفی کردهاند. از جمله این افراد میتوان طنطاوی (طنطاوی، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج10، ص199) و گودرز نجفی (نجفی، مطالب شگفتانگیز قرآن، ص17)، جواد افتخاریان (افتخاریان، قرآن و علوم روز، ص235) و محمد سامی (سامی، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، ص34) را نام برد. احمد محمد سلیمان نیز اشاره قرآن به این نکته علمی را نشانه علم غیب پیامبر و از اسرار علمی قرآن میداند (سلیمان، القرآن والعلم، ص53). سلیم الجابی آیه را گویای نظریه جدید اروپاییان (النظریه القرآنیه الکونیه حول خلق العالم، ص106) و عبدالرزاق نوفل اخبار علمی قرآن میشمرد (نوفل، القرآن والعلم الحدیث، ص162).
بررسی
برخلاف ادعای برخی نویسندگان، (نجفی، همان، ص 17) فرضیه انفجار بزرگ به رغم شواهد بسیار، هنوز به اثبات قطعی نرسیده است و نمیتوان آن را به عنوان فرضیهای اثبات شده در نجوم دانست.
علاوه براین درباره رتق وفتق، احتمالاهای دیگری هم ارائه شده است (برای آگاهی از دیدگاهها ر.ک. به: مسترحمی، قرآن و کیهانشناسی، ص92) که شواهد و روایاتی (کلینی، اصولکافی، ج8، ص95؛ قمی، تفسیر قمی، ج2، ص 70) هم آن را تأیید میکند. از طرفی به گفته برخی صاحبنظران [1] آفرینش آسمان و زمین از جسمی بسیط در تورات اصلی نیز بود، بنابراین معیارهای سوم، چهارم و پنجم در این جا وجود ندارد و ادعای اعجاز نمیتواند صحیح باشد.
3) دخان
برخی از مفسران تعبیر «دخان» در قرآن را اشاره به مرحلهای از آفرینش جهان میدانند که در برخی از فرضیههای علمی به آن اشاره شده است. Gثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّماءِ وَهِی دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قَالَتَا أَتَینَا طَائِعِینَF (فصلت/11)؛ «سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالیکه آن دود بود؛ و به آن [آسمان] و به زمین گفت: «خواه یا نا خواه بیایید» گفتند: «اطاعت کنان آمدیم».
نکته علمی
جهان، طبق نظریه انفجار بزرگ، در مرحلهای به صورت تودهای از گاز بود که جزء اصلی آن هیدروژن و بقیه هلیوم بود. این گاز از مواد اولیه تشکیل دهنده جهان به شمار میرود.
دیدگاه مفسران
برخی از مفسران با تفسیر «دخان» به گاز، آیه را بر مرحلهای از آفرینش جهان که تئوری انفجار بزرگ از آن به عنوان «گاز» یاد میکند، تطبیق کرده و آن را معجزه علمی قرآن شمردهاند. از جمله این افراد میتوان جواد افتخاریان (افتخاریان، قرآن و علوم روز، ص 235) و محمد کامل عبد الصمد (محمد کامل، الاعجاز العلمی فی الاسلام، ص 47) اشاره کرد. عبد الرزاق نوفل نیز آن را خبر علمی قرآن میداند (نوفل، همان، ص 162).
بررسی و نقد
از ظاهر آیه استفاده میشود که آسمانها و زمین مرحله دخان را پشت سرگذاردهاند و این با نظریه «انفجار بزرگ» تا حدود زیادی هماهنگی دارد؛ ولی چون نظریهها درباره پیدایش جهان، متعدد است و هنوز هیچ کدام به طور قطعی به اثبات نرسیده است، نمیتوان هیچ یک را به قرآن نسبت داد؛ البته اگر فرضیه انفجار بزرگ [مهبانگ] در آینده به صورت قطعی اثبات شود، میتوان از آن برای اعجاز علمی قرآن استفاده کرد، ولی آن چه اکنون میتوان گفت این است که، فرضیه انفجار بزرگ هماهنگی شگفتانگیزی با ظاهر آیات دارد.
4) جاذبه عمومی
آسمان، کرهها و اجرام آسمانی مانند سقفی، بالای سر زمین قرار گرفتهاند؛ اما چرا این سقف باعظمت که ستونی برای آن دیده نمیشود، فرو نمیریزد؟ آیا این سقف ستونی ندارد یا ما نمیبینیم؟ مفسران و دانشمندان قرآنی، پاسخ این پرسشها را در آیات سوره رعد و لقمان یافتهاند.
Gخَلَقَ السَّماوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَاF؛ (لقمان/10)؛ «[خدا] آسمانها را بدون ستونهایی که آنها را ببینید، آفرید».
Gاللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَاF (رعد/2)؛ «خدا کسی است که آسمانها را، بدون ستونهایی که آنها را ببینید برافراشت».
نکات علمی
دانشمندان فراوانی به دنبال کشف علت سقوط نکردن اجرام آسمانی یا منحرف نشدن آنها از مسیرشان بودهاند. نیوتن با ترکیب دو نیروی جاذبه عمومی (General gravitation) و گریز از مرکز، (برای آشنایی با این دو اصطلاح ر.ک. به: برانلی زمین سیاره شماره سه، ص128؛ اندیشه پرواز، ص 162؛ جعفری، فرهنگ بزرگ گیتاشناسی جغرافی، ص267؛ مایر، ص190؛ دنیای ستارگان، ص150؛ و جهانهای دور، ص42) حرکت زمین، سیارات، قمرها و دیگر اجرام آسمانی در مدارهای خود (اِ. اِی. رُی، درسهایی از ستارهشناسی، اصول و عمل، ص261) و گرد یکدیگر را توجیه کرد و نیز به علت عدم تصادف و سقوط آنها پیبرد؛ البته برخی از محققان معتقدند قبل از نیوتن، این ایده توسط دانشمندان مسلمان مطرح شده بود (فخررازی، شرح أسماءالله الحسنی (لوامع البینات)، 53؛ نجفی، مطالب شگفتانگیز قرآن، ص 41).
دیدگاه مفسران
درباره ترکیب ادبی آیات اختلاف نظر هست. گروهی جمله GتَرَوْنَهَاF را صفت «عَمَد» میدانند و آیه را این گونه ترجمه میکنند: «آسمانها را بدون ستونی که دیدنی باشد، برافراشتیم) و این وجود ستونهای نامریی را برای آسمان اثبات میکند. گروهی نیز Gبِغَیرِ عَمَدٍF را متعلق به جمله ترونها میدانند که در این صورت آیه میگوید: (همانگونه که میبینید آسمان بدون ستون است».
آیت الله مکارم شیرازی با ترجیح دادن ترکیب اول، آیه را اشاره به توازن نیروی جاذبه و دافعه میداند و این نکته علمی قرآنی را معجزه علمی به شمار میآورد (مکارم، پیام قرآن، ج 8، ص 146؛ همو، تفسیر نمونه، ج 17، ص 29).
آیت الله حسین نوری، نیز با اشاره به این نکته، لزوم تناسب بین ستون و چیزی را که بر آن تکیه کرده است، یادآور میشوند و مینویسند:
«نیروی جاذبه و سایر قوانین حرکت مربوط به این اجرام با نظام دقیق و فرمول مخصوص خود مورد محاسبه قرار گرفته است تا توانسته هر یک از آنها را در ارتفاع و مدار معین در طی میلیاردها سال نگاه بدارد».
ایشان اینگونه تعابیر قرآنی را سرشار از لطافت و اعجاز میداند (نوری، دانش عصرفضا، ص55). دکتر رضایی اصفهانی (پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج1، ص166) و عبدالرئوف مخلص (جلوههایی جدید از اعجاز علمی قرآن، ص17) نیز با اشاره به این نکته علمی در آیه، آن را اعجازی علمی از قرآن میدانند.
بررسی
علاوه بر روایاتی که از معصومان (بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 157؛ حویزی، نورالثقلین، ج5، ص121؛ مشهدی، تفسیر کنزالدقائق، ج12، ص409) در تایید ترکیب اوّل وجود دارد، دلایل و شواهدی دیگری (مسترحمی، همان، ص278) نیز بر ترجیح این ترکیب هست و چون تفکر رایج در زمان نزول قرآن و حتی قرنها بعد از آن، این بود که ستارگان و سیارات بر روی افلاکی چسبیدهاند و این مسئله مانع سقوط آنها میشود، طرح نیرهای نگاهدارنده توسط قرآن میتواند اعجاز به شمار آید. در عین حال، جمع بودن واژه عمد میتواند اشاره به نیروهای دیگری نیز باشد که تاکنون کشف نشدهاند.
5) گسترش آسمان
گسترش آسمانها از جمله مسایل علمی است که با پیشرفتهای نجومی در زمینه نورشناسی، مطرح و مطالعه شده است. به نظر برخی دانشمندان و مفسران مسلمان و غیر مسلمان، قرآن در سوره ذاریات که از گسترش آسمانها سخن میگوید، به این نکته علمی اشاره میکند. بسیاری از این بزرگان این کلام قرآن را اعجازی علمی میدانند.
Gوَالسَّماءَ بَنَینَاهَا بِأَیدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَF؛ (ذاریات/ 47) «وآسمان را با قدرت بنایش کردیم و به قطع ما گسترش دهندهایم».
نکات علمی
کیهانشناسان معتقدند که پس از انفجار بزرگ، اجزای تشکیل دهنده عالم از هر سو پراکنده شدند و این حرکت در جهات مختلف ادامه دارد (رضوی، آغاز و انجام جهان، ص75؛ انفجار بزرگ، ص47). آنان با تجزیه نور ستارگان، این نظریه علمی را تا حد زیادی تقویت کردهاند (جعفری، فرهنگ بزرگ گیتاشناسی (جغرافیا)، ص138؛ جهان سحرآسای نجوم، ص125) و با اندازهگیری میزان قرمزگرایی (Red shift) نور ستارگان توانستهاند سرعت گسترش جهان را اندازه بگیرند (ایزاک، کوازارها، تپ اخترها و سیاهچالها، ص26؛ سبحانی، قریب، زمین در فضا، ص18؛ استفن، تاریخچه زمان، ص58؛ ساختارستارگان و کهکشانها، ص 251).
دیدگاه مفسران
نویسندگان تفسیر نمونه، پس از نقل برخی دیدگاههای گذشتگان در تفسیر آیه، بعضی نظرهای کیهانشناسان درباره گسترش جهان را بیان کرده و آیه را هماهنگ با جدیدترین یافته علمی دانسته و نوشتهاند:
«این درست همان چیزی است که امروزه به آن رسیدهاند که تمام کرات آسمانی و کهکشانها در آغاز در مرکز واحدی جمع بوده [با وزن مخصوص فوقالعاده سنگین]، سپس انفجار عظیم و بینهایت وحشتناکی در آن رخ داده است و بدنبال آن اجزای جهان متلاشی شده و به صورت کرات درآمده و به سرعت در حال عقبنشینی و توسعه است» (مکارم، تفسیر نمونه، ج 22، ص 375).
نویسندگان کتابهای الاعجاز العلمی فی القرآن، ص35؛ الاعجاز العلمی فی الاسلام، ص55) موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن، ص49)، السماء فی القرآنالکریم، ص75) از افرادیاند که با پذیرفتن این تفسیر، آن را اعجازی علمی میدانند.
بررسی
مطابقت ظاهر آیه با یافتههای اخیر کیهانشناسی مبنی بر گسترش آسمانها، برخی را بر آن داشته است که این نظریه علمی را به قرآن استناد دهند و چون این مطلب علمی، در زمان نزول و حتی تا قرون اخیر بر همگان پوشیده بود، بیان آن توسط قرآن را اعجازی علمی بدانند؛ ولی به نظر میرسد تا زمانی که نظریه توسعه جهان و آسمانها، به طور قطعی به اثبات نرسد، نسبت دادن آن به قرآن صحیح نیست؛ اگر چه میتواند به عنوان احتمالی در تفسیر آیه ارائه و در صورت اثبات قطعی، اعجازی علمی شمرده شود.
6) پیچیده شدن آسمان
قرآن کریم از درهم پیچیده شدن آسمانها در آینده و بازگشت آنها به حالت و صورت اولیه، سخن میگوید و آن را یکی از ویژگیهای آسمان در آستانه قیامت معرفی میکند.
Gیوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَی السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَینَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَF (انبیاء/ 104. طی الارض در آیه 67 سوره زمر نیز آمده است)؛ «([همان] روزی که آسمان را همچون پیچیدن طومارنامهها، در مینوردیم همانگونه که نخستین آفرینش را آغاز کردیم آن را باز میگردانیم [این] وعدهای است بر عهده ما؛ که قطعاً ما [آن را] انجام میدهیم).
نکات علمی
بنابر برخی فرضیهها، گسترش جهان در آینده متوقف و انقباض جهان (Big crunch) آغاز خواهد شد، تا این که جهان به حالت اولیه پیش از گسترش برگردد. انیشتین در نظریه «نسبیّت» پیشگویی کرد که انحنای فضا، زمان با چگالی جرم ـ انرژی عالم متناسب است. به بیان سادهتر اگر جرم ـ انرژی کافی در عالم وجود داشته باشد. گرانی مربوط به این جرم ـ انرژی میتواند انبساط عالم را متوقف کند و اگر جرم ـ انرژی کافی نباشد، عالم برای همیشه منبسط خواهد شد. چگالی لازم برای هر مدل با کمک فرمولهایی محاسبهپذیر است.
اکتشافهای جدیدی که از ماده تاریک موجود در کهکشانها و نیز جرم سیاهچالها به عمل آمده است، سررشتههایی از جرم ـ انرژی کافی برای بسته بودن عالم را به دست میدهد و این یعنی عالم گرانی کافی را دارد تا به انبساط خود پایان دهد (نجوم دینامیکی/ 556).
دیدگاه مفسران
یکی از نویسندگان معاصر از یافتههای جدید علمی برای تفسیر آیه کمک میگیرد و رهآوردهای علم جدید در این رابطه را گواه اعجاز علمی قرآن می داند. وی پس از اشاره به این نکته علمی که بین اجزای تشکیل دهنده اجزای هر اتم، فضای خالی زیادی وجود دارد و اگر آن اجزا در هم فشرده شوند، حجم اجسام بسیار کوچک میشود، مینویسد:
«اگر ما بتوانیم هر چیز موجود در کائنات را به نحوی در هم بپیچانیم که فضای داخلی و اندرونی آنها نابود گردد، در آن صورت حجم کلی کائنات لایتناهی کنونی بیشتر از حجم سیبرابر قطر کره خورشید نخواهد بود!» (جلوههایی جدید از اعجاز قرآن کریم/ 31).
دکتر زغلول محمد نجار (السماء فی القرآن، ص181) و عدنان شریف (من علم الفلک القرآنی، ص36) نیز اشاره قرآن به این نکته علمی را معجزه علمی قرآن میدانند.
بررسی
با توجه به این که نظریه انقباض جهان هنوز به صورت قطعی اثبات نشده است، نمیتوان آن را به آیه نسبت داد؛ ولی میتوان رازگویی های قرآن به حساب آورد و اگر روزی به اثبات رسید؛ میشود اعجازی علمی معرفی کرد.
7) آسمان دارای بازگشت
خداوند متعال به «آسمان دارای بازگشتن» قسم یاد کرده است و اکتشافهای علمی درباره جوّ باعث شده است که برخی مفسران با تطبیق، آیه، را معجزه علمی بدانند. Gوَالسَّماءِ ذَاتِ الرَّجْعِF؛ (طارق/ 11)؛ (سوگند به آسمان صاحب (باران) بازگشته).
نکته علمی
جوّ اطرف زمین همچون لایهای محافظ، مانع از ورود و خروج بسیاری از چیزها از زمین میشود و آنها را باز میگرداند.
الف: بازگشت چیزهایی که از زمین به آسمان میرود، مانند بخار آب، امواج رادیویی و اشعه مادون قرمز [که هنگام شب به صورت حرارت به زمین بر میگردد].
ب: بازگشت چیزهایی که از اعماق آسمان به طرف جوّ زمین میآیند و توسط جوّ برگردانده میشوند، مانند اشعه ماوراءبنفش و برخی اشعههای نادیدنی کیهانی و شهابها.
دیدگاه مفسران
برخی از نویسندگان مراد از آسمان در آیه را جوّ اطراف زمین، و منظور از بازگشت (رجع) را آن چه گذشت، میدانند. دکتر زکریا همیمی (الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، ص189) و یوسف الحاج احمد، (موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن، ص 353) با اشاره به همین تفسیر آیه، را اعجازی علمی میدانند.
بررسی
آسمان هم خودش میتواند دارای بازگشت باشد و هم برخی چیزها را انعکاس دهد. بازگشت آسمان [کرههای آسمانی] به حالت دود اولیه یا بازگشت دوباره برخی گازها به طبیعت، طلوع و غروب سیارهها و ستارگان و بازگشت باران و برخی امواج و اشعهها به زمین یا بازگرداندن آنها به اعماق فضا، میتواند از مصادیق «رجع» باشد؛ اگرچه با توجه به آیه بعد که از شکافته شدن زمین سخن میگوید، تفسیر رجع به باران، تناسب و ارتباط بین دو آیه را بیشتر برقرار میکند. پس منحصر کردن سماء به جوّ و اختصاص دادن رجع به مصداق خاص، صحیح به نظر نمیرسد. از سویی دیگر چون بعضی از مصادیق رجع برای مردم عصر نزول آشکار بود، نمیتوان آیه را اعجاز علمی شمرد؛ زیرا بنابر آن چه گفته شد، معیارهای چهارم و پنجم در مورد آیه وجود ندارد.
8) آسمان مکانی محفوظ
قرآن در آیات متعددی آسمان را سقفی محفوظ معرفی میکند؛ اما این را که آسمان از چه چیزهایی حفظ شده است، دانشمندان و مفسران بررسی کردهاند. Gوَجَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَّحْفُوظاًF (انبیاء/32. موضوع حفظ آسمان در فصلت/12؛ صافات/ 7؛ بقره/ 255؛ حجر/ 17 نیز آمده است)؛ «و آسمان (= جوّ) را سقف محفوظى قرار دادیم».
نکته علمی
جوّ زمین همچون سپری، از ورود بسیاری از اجرام و پرتوهای مضرّ به زمین جلوگیری میکند. اجرامی همچون شهابها با برخورد و اصطکاک با جوّ، ذوب میشوند و پرتوهایی همچون ماورای بنفش بازتاب داده میشوند (عدالتی، همان، ص 257؛ مایر، نجوم به زبان ساده، ص 226؛ جعفری، همان، ص124).
دیدگاه مفسران
نویسندگانی همچون گودرز نجفی (مطالب شگفتانگیز قرآن، ص73)، دکتر محمد راتب النابلسی (آیات الله فی الآفاق، ص49) و محمود ابن عبدالرؤف القاسم (فی مسیر الاعجاز العلمی فی القرآن، ص100) با بیان نقش جوّ در محافظت زمین از شهاب سنگها و پرتوهای مضر آسمانی، اشاره آیه شریفه به آن را اعجاز علمی دانستهاند.
بررسی
مراد از «سماء» در آیه میتواند جوّ باشد؛ تعبیر «سقف» نیز آن را تأیید میکند، جوّ از ورود برخی از پرتوهای مضر کیهانی حفظ شده و این امر، زمین را از خطرهای بسیاری حفظ میکند و نیز ممکن است مراد حفظ از فساد و پراکنده شدن از اطراف زمین باشد؛ اما چون در آیات متعدد دیگری از حفظ آسمان از ورود شیطانها سخن به میان آمده است (صافات/ 7؛ فصلت/ 12؛ بقره/ 255؛ حجر/ 17)، احتمال دارد مراد از آسمان در این آیه هم آسمان معنوی و مراد از حفظ، پاسداری از ورود شیطانها باشد و در این صورت، آیه از موضوع بحث خارج است.
6) آسمانی آراسته
آسمان شب یکی از جلوههای زیبای طبیعت است. خداوند در آیات قرآن به زیباییهای فضای سیاهی که در آن نقطههایی نورانی مانند چراغ چشمک میزنند، اشاره میکند و آن را نشانهای بر عظمت خویش میداند.
Gإِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِF (صافات/6. تزیین آسمان دنیا در
فصلت/ 12؛ ملک/ 5 نیز آمده است)؛ «در حقیقت، ما آسمان نزدیک را با زیور سیّارهها آراستیم».
دیدگاه مفسران
نویسندگان تفسیر نمونه ستارگان دیده شدنی را بخشی از آسمان اوّل میدانند که از همه آسمانها به ما نزدیکتر است و با اشاره به فرضیه حاکم در زمان نزول قرآن که فلک هشتم [آسمان هشتم] را دارای ستارگان ثوابت میدانست، پیروی نکردن قرآن از آن فرضیه نادرست را معجزه زنده قرآن میدانند (مکارم، تفسیر نمونه، ج19، ص17).
بررسی
با دقت در تعبیر «السماء الدنیا» که آسمان به صورت مفرد آمده و به دنبال آن واژه دنیا ذکر شده است، میتوان دریافت که این آسمان دنیا و نزدیک، آسمان اوّل است که ستارگان و دیگر اجرام در آن شناورند و آنچه از فضا تاکنون کشف شده، همه بخشی از این آسمان است و اگر زمانی آسمانهای بیستاره کشف شود میتواند شاهدی بر این تفسیر باشد؛ اما پیروی نکردن از آموزههای هیئت بطلمیوسی نمیتواند به تنهایی اعجاز قرآن را اثبات کند.
10) آسمان؛ ساختمان وارهای منسجم
از نگاه قرآن، آسمان همچون ساختمانی است که با قدرت و علم الهی بنا شده است و اجزاء و مصالحی دارد که هر کدام در جای مناسب خود قرار گرفتهاند و ارتباط محکم و استواری با یکدیگر دارند.
Gوَالْسَّمَاءَ بِنَاءًF (بقره/ 22؛ غافر/ 64. بنای آسمان در: شمس/ 5؛ نازعات/ 27 و 47؛ نبأ/ 12؛ ق/ 6 نیز آمده است)؛ «و آسمان را بنایى براى شما قرار داد».
دیدگاه مفسران
برخی از مفسران مراد از «بناء» را متصل کردن اجزای متفرق میدانند که باعث جمع شدن آنها و تشکیل یک شی واحد میشود. خداوند نیز همین کار را با ستارگان و سیارهها انجام داده است، به گونهای که هر کدام را در ارتباط و فاصله خاصی با دیگری قرار داده و بین آنها نوعی قدرت جذب ایجاد کرده است که مانع خروج آنها از مدارشان میشود و به این صورت آسمان را همچون بنایی مستحکم آفریده است. عبدالرحیم ماردینی با اشاره به این نکته، آن را اعجازی علمی قرآن میداند و مینویسد:
«آیه 22 سوره بقره به طبقات آسمان اشاره میکند که هرکدام همچون سقف و بنایی بر روی زمین قرار دارند و اجرام آسمانی در حالی که یکدیگر را جذب میکنند، در آن شناورند» (مارینی، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن، ص 47).
بررسی
اگرچه لازمه تشبیه آسمان به ساختمان، وجود نیروهایی است که آسمان را همچون بنایی محکم، از فروپاشی حفظ کند، اما چون وجود این نیروها، به روشنی از آیات فهمیده نمیشود، نمیتوان آیه را در پی بیان آن دانست و به دلیل نبود معیار اوّل، ادعای اعجاز در اینباره اثباتپذیر نیست.
11) حرکت در مسیر خمیده و تاریک
تاریکی مطلق فضای بالای جو، او ویژگیهای آسمان است که یافتههای علمی کیهانشناسان و فضانوردان به آن شهادت میدهد. از دیگر ویژگیهای آسمان این است که مسیر حرکت در آن همیشه به صورت خمیده و منحنی است و نمیتوان در آسمان، در خط مستقیم حرکت کرد.
Gوَلَوْ فَتَحْنا عَلَیهِم بَاباً مِّنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِیهِ یعْرُجُونَ لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَF (حجر/14 و 15)؛ «و اگر (بر فرض) درى از آسمان بر آنان مىگشودیم و پیوسته از آن بالا مىرفتند؛ حتماً مىگفتند: «ما فقط چشمبندى شدهایم؛ بلکه ما گروهى جادوزدهایم!».
دیدگاه مفسران
دکتر راغب ذغلول محمد النجار، پس از نقل شأن نزول آیه، آن را گویای عناد و لجاجت برخی از کفار میداند که حتی اگر درهای آسمان گشوده شود و به آسمان بروند و عظمت خلقت الهی را ببینند، باز انکار میکنند و چشمان خویش را متهم میسازد که نمیبینید و میگویند ما تحت تأثیر سحر قرار گرفتهایم. ایشان آیه را شامل دقایق علمی میداند که قرآن با اشاره به آنها، اعجاز خویش را به اثبات رسانده است. این نویسنده صاحب نظر نکات علمی آیه را اینگونه بیان میکند:
1. واژه «باب» در آیه شریفه به این نکته اشاره دارد که برخلاف عقیده گذشتگان که آسمان را فضایی خالی میپنداشتند، آسمان پر از موادی است که پس از انفجار بزرگ بر جای مانده و همچون ساختمانی محکم است و درهای مخصوصی دارد.
2. فعل «یعرجون» (بالا رفتن، میل و انحنا داشتن) در آیه به حرکت منحنی در فضا اشاره دارد؛ زیرا به خاطر وجود میدانهای مغناطیسی و جاذبة مواد در فضا، هر چیزی بخواهد در آسمان حرکت کند، به یک سمت کشیده شده و مسیرش متمایل میگردد.
3. سخنی که از زبان کفّار نقل شده، معجزه است؛ چرا که بسته شدن چشم و پوشیده شدن آن هنگام عروج به آسمان را بیان میکند و این به تاریکی فضای بالای جو اشاره دارد.
4. فعل «ظلوا» که بر ادامه داشتن کار دلالت میکند، اشاره دارد که تاریکی، تمام آسمان را فرا گرفته و تا هر کجا پیش برویم، تاریک است (زغلول، السماء فی القرآنالکریم، ص405؛ یوسف حاج احمد، موسوعة الاعجاز والعلمی فی القرآن، ص34).
بررسی
خداوند متعال از ابتدای سوره حجر تا آیه چهارده از لجاجت و عناد برخی کفّار خبر میدهد و با دلداری به پیامبر، اعلام میکند که حتّی اگر معجزههایی که خواستهاند، ارائه شود، ایمان نخواهند آورند. خداوند در آیات پانزده و شانزده سوره حجر میفرماید: حتّی اگر دری از آسمان به روی آنان گشوده شود و خودشان به آسمان بالا روند، هنوز از روی لجاجت این معجزه را نمیپذیرند و میگویند ما به واقع به آسمان نرفتیم؛ بلکه چشمبندی بود و ما سحر شدهایم.
با توجه به معنای لغوی عرج (فیومی، مصباحالمنیر، ص401؛ جوهری، صحاح اللغة، ج1، ص 328؛ فیروز آبادی، قاموس المحیط، ج1، ص306). به کار رفتن فعل «یعرجون» در این آیه و مشتقّات آن در دیگر آیات که همگی درباره حرکت در آسمان است (سبأ/ 2؛ معارج/3 و4؛ سجده/5 و زخرف/ 33)، میتوان آن را اشاره به خمیدگی و متمایل بودن سیر حرکت در فضا دانست؛ بعید به نظر میرسد عبارت «انّما سکّرت ابصارنا» به تاریکی آسمان بیرون جو اشاره داشته باشد؛ چرا که آیه میفرماید کفّار از روی لجاجت، آن چه را واقعاٌ دیدهاند، انکار میکنند و چشمان خود را متهم میسازند و به دروغ میگویند ما سحر شدهایم؛ اما اگر به خاطر تاریکی بالای جوّ این حرف را بزنند و بگویند چیزی ندیدیم، این سخن لجاجت آنان را مشخص نمیکند و باسیاق آیات گشته مرتبط نیست و با غرض آیه نیز ناهماهنگ است.
12) هفت آسمان
قرآن در پنج آیه با عبارت Gسَبْعَ سَمَاوَاتٍF (بقره/ 29؛ فصلت/12؛ ملک/ 3؛ نوح/15؛ طلاق/12) و در دو آیه به صورت Gالسَّماوَاتُ السَّبْعُF (اسراء/44؛ مومنون/86) به صراحت از آسمانهای هفتگانه سخن گفته است. بسیاری از مفسران (طبرسی، مجمعالبیان، ج7، ص161؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج15، ص22؛ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج5، ص409) دو عبارت Gسَبْعَ طَرَائِقَF (مومنون/ 17) و Gوَجَعَلْنَا سِرَاجاً وَهَّاجاًF (نبا/ 13) را نیز اشاره به آسمانهای هفتگانه میدانند. Gاللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍF (طلاق/12)؛ «خدا کسى است که هفت آسمان را آفرید». یکی از محققان با اشاره به برخی اکتشافهای جدید درباره کهکشانها، موضوع هفت آسمان را از معجزههای علمی قرآن شمرده است (پاکنژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج1، ص 111).
بررسی
به نظر میرسد تطبیق هفت آسمان به کهکشانهای کشف شده درست نباشد؛ زیرا آن چه از ستارگان که در آسمان دیده میشوند همگی متعلق به آسمان اولاند. شاهد این ادعا، آیاتیاند که ستارگان را تزیینی برای آسمان دنیا (نزدیکتر) میدانند. ماهیت آسمانهای دیگر برای ما معلوم نیست؛ علاوه بر این که ممکن است عدد هفت در این آیهها، عددی کنایی و گویای کثرت آسمانها باشد. مسئله هفت آسمان در دورانهای قبل از اسلام نیز مطرح بود و گواه آن، آیه 15 سوره نوح است که موضوع هفت آسمان را از زبان حضرت نوح7 نقل می کند و احتجاج آن حضرت به وسیله هفت آسمان بر مشرکان، گویای این است که آنان این موضوع را پذیرفته بودند. با توجه به آن چه گفته شد، این ادعا معیارهای اول و چهارم را ندارد و پذیرفتنی نیست.
13) سختی تنفس در طبقات بالای جو
خداوند متعال در سوره انعام، حالت کسی را که ایمان نمیآورد و سینهاش تنگ میشود، به کسی تشبیه میکند، که در آسمانها بالا میرود. چیستی وجه شبه در این تشبیه، ذهن بسیاری از مفسران را به خود مشغول کرده است.
Gوَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّمَا یَصَّعَدُ فِی السَّماءِF (انعام/ 125)؛ «و هر کس را که بخواهد (به خاطر اعمالش) در گمراهىاش وا نهد، سینهاش را تنگِ تنگ مىکند؛ گویا مىخواهد در آسمان بالا برود».
نکات علمی
اقیانوسی از هوا به نام جوّ، پیرامون کره زمین را احاطه کرده است. هوایی که جوّ را تشکیل داده، مخلوطی از چند گاز است؛ البته نه به صورت ترکیب شیمیایی. 71% حجم این مخلوط نیتروژن و21% آن اکسیژن و کمتر از 1% آن آرگون است و مقدار بسیار کمی گاز کربنیک و بخار آب دارد (اتمسفر، ص 29 و سیارات و اقمار، ص63).
نیمی از جوّ تا ارتفاع 5/5 کیلومتری قرار دارد و به طور کلی کل جوّ در ارتفاع 10 کیلومتری از زمین قرار دارد. گازهای تشکیلدهنده جوّ به علت نیروی گرانش، وزن و فشار دارند و لایههای بالایی بر لایههای پایینی فشار میآورند و غلظت آن را افزایش میدهند؛ بنابراین میزان فشار در لایههای پایینی بیش از لایههای بالایی است (عدالتی، ص 253؛ مایر، نجوم به زبان ساده، ص224؛ مبانی هواشناسی، ص 100).
دیدگاه مفسران
آیت الله مکارم تشبیه در آیه را از قبیل تشبیه معقول به محسوس و معجزه ای علمی میداند؛ زیرا قرآن جمود فکری و تعصب گمراهان لجوج در پذیرش اسلام را، به تنگی نفس حاصل از کمبود اکسیژن برای کسی که به آسمان صعود میکند، تشبه کرده است (تفسیرنمونه، ج5، ص435؛ پیام قرآن، ج8، ص179). گودرز نجفی (مطالب شگفتانگیز قرآن، ص70) و دکتر سلمان داود السعدی (الاسرارالکون فی القرآن، ص110) نیز این نکته را، اعجازی علمی میدانند. علامه معرفت با اشاره به این که فعل «یصّعّد» از ماده «الصُعداء» به معنی «به سختی نفس کشیدن» است، آیه را در صدد تشبیه زندگی بدون ایمان، به زندگی و تنفس در آسمان و خارج از جوّ میداند و آن را اعجاز علمی میشمارد (التمهید فی علوم القرآن، ج 6، ص 117).
بررسی
با توجه به اینکه برخی از لغویها سختی و مشقت را نیز جزء معانی مادّه صعد معرفی میکنند (ازهری، تهذیب اللغة، ج2، ص6؛ ابنفارس، مقاییساللغة، ج2، ص9) و واژه «الصُعَداء» را از همین ماده و به معنای نفس کشیدن با سختی، عمیق و طولانی میدانند (مقاییس اللغة، ج2، ص9؛ فیروزآبادی، همان، ج1، ص 428) و نیز با عنایت به دقت در تشبیه در آیه، و به کار رفتن حرف جرّ «فی» به جای «الی»، میتوان آیه را اشاره به یافتههای جدید علمی پیرامون کمبود اکسیژن در طبقات بالای جوّ دانست و آن را اعجازی علمی از قرآن شمرد.
14) شکافهای زمین
خداوند متعال در سوره طارق از خلقت انسان، زندگی، معاد و بازگشت او به سوی خدا سخن میگوید و به زمینی صدع دارد، قسم یاد کرد میکند و با این قسمها، بر وقوع حتمی قیامت و حسابرسی را تأکید میکند.
Gوَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِF (طارق/ 12)؛ «سوگند به زمین شکافدار!».
دیدگاه مفسران
دکتر عدنان الشریف با استناد به یافتههای اخیر دانشمندان ژئوفیزیک، مراد از صدع را شکافهای بین قارهها میداند و مینویسد:
«کرهزمین قطعه واحدی نیست؛ بلکه به چند تکّه عمده تقسیم میشود که شکافهایی به عمق بیش از صد کیلومتر بین آنها وجود دارد».
ایشان این نکته علمی را که قرآن به آن اشاره کرده است، از معجزههای علمی قرآن میشمارد (الشریف، من علوم الارض القرآنیه، ص 26).
بررسی
دیدگاهها درباره «صدع الارض» متفاوت است. مفسران آن را به شکافته شدن زمین با گیاه، (مجمعالبیان، ج10، ص472؛ تفسیرتبیان، ج10، ص326؛ تفسیر مراغی، ج30، ص 116؛ تفسیر المیزان، ج20، ص432؛ تفسیر روحالمعانی، ج3، ص 99) چشمهها و رودها یا به دست انسانها (تفسیر نوین، ص135؛ تفسیر هدایت، ج 18، ص 23) میدانند. برخی نیز با مرتبط دانستن صدع زمین با رجع آسمان که در آیه قبل آمده است، آن را اشاره به شکافها و درههای عمیقی در پوسته زمین می دانند که به دلیل بازگشت (رجع) دو اعتدال [که گردش آن بیست و شش هزار سال به طول میانجامد و محور زمین هر بیست و شش هزار سال یک بار دور میزند]، ایجاد میشود (معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 6، ص107). از آنجا که واژه رجع به معنای باران نیز به کار میرود و میتواند قرینه بر شکافته شدن زمین به واسطه گیاهان باشد؛ نمیتوان تفاسیر دیگر را ترجیح داد و آن را اعجازی علمی دانست؛ زیرا معیار پنجم در این مورد وجود ندارد.
15) گسترش زمین
خداوند در قرآن به گسترش زمین، که از نعمتهای بزرگ الهی و زمینهساز حیات روی زمین است، اشاره میکند. Gوَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَاF (حجر/19؛ ق/7. مدّ الارض در آیه 3 سوره رعد نیز آمده است)؛ «و زمین را گستراندیم».
دیدگاه مفسران
محمد متولی شعراوی (از مفسران و نویسندگان صاحبنظر عرب) کروی بودن زمین را از این آیات استفاده کرده است. وی اینگونه بر فهم خویش استدلال میکند:
«مدّ در لغت به معنای گسترش است. این آیات شریفه نیز مطلق زمین را گسترده و مبسوط میدانند؛ نه سرزمین خاصی را، و چون ما هر جای زمین که برویم، زمین در چهار طرف ما گسترده شده است، میتوان فهمید که زمین کروی شکل است؛ چرا که پهن بودن زمین در چهار جهت، آن هم در همه جای زمین تنها با این شکل هندسی سازگاری دارد» (متولر، معجزةالقرآن، ج1، ص92).
او بیان این ویژگی را از معجزات قرآن میداند و علت اینکه خداوند متعال کرویت زمین را با فعل «مدّ» بیان کرده است، این نکته میداند که قرآن خواسته از کلماتی بهره بگیرد که با مفاهیم رایج در بین مردم عصر نزول مخالفتی نداشته باشد و در عین حال بتواند حقیقت را نیز بیان کند.
بررسی
«مدّ الارض» به گسترده شدن زمین اشاره دارد که پس از خلقت اولیه ایجاد شد. این گسترش میتواند به واسطه سرد شدن مواد مذاب اولیه تشکیل دهنده زمین، فرو رفتن یا تبخیر آبی که زمین را فرا گرفته بود (عدالتی، ص248) باشد که باعث شد بر سطح زمین افزوده شود که در ظاهر به صورت «پهن و کشیده شدن زمین بر روی مواد مذاب یا آب» جلوهگر میشود.
با این حال نمیتوان ادعا کرد که این آیات در پی بیان کروی بودن زمین است؛ زیرا اثبات این مدعا که، این آیات به روشنی به پهن و گسترده بودن زمین در تمام نقاط کره زمین، آن هم در چهار جهت اشاره دارد؛ مشکل است و معیار اول در این جا وجود ندارد و ادعای اعجاز اثباتپذیر نیست.
16) مشرقین و مغربین
تثنیه بودن مشرق و مغرب در برخی آیات، توجه برخی مفسران را به خود جلب کرده است و آنان این آیهها را با کروی بودن زمین سازگار میدانند.
Gرَبُّ الْمَشْرِقَینِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَینِF (رحمن/ 17. تعبیر مشرقین در زخرف/ 38 نیز آمده است)؛ «(او) پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر است».
دیدگاه مفسران
این آیه به نظر برخی مفسران زمین را به دو نیم کره تقسیم کرده است؛ نیمکرهای که در تاریکی شناور است و مشرقی و مغرب ندارد؛ نیمکرهای که روشن است و مشرق و مغرب دارد و چون زمین نیم دور به دور خود می چرخد، نیمه دیگر صاحب مشرق و مغرب میگردد و نیمه اول مشرق و مغرب خویش را از دست میدهد. با این حساب، کره زمین در عمومیت خود دو مشرق و دو مغرب جداگانه دارد (متولی، همان، ج1، ص24؛ اعجازالقرآن فی علوم الجغرافیة، ص83؛ ترجمه سبحانی، مرزهای اعجاز، ص122؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ص 75). یکی از مفسران با ذکر این احتمال آیه را اشاره به حرکت وضعی زمین و معجزه علمی میداند که مردم تا مدتها پس از پیامبر اسلام9 هم از آن بیاطلاع بودند (طیب، تفسیر اطیب البیان، ج12، ص 376).
بررسی
وجود دو مشرق و دو مغرب همان گونه که با حرکت زمین سازگاری دارد، با سکون زمین نیز تصورپذیر است. علاوه بر این، حرکت زمین، قبل از نزول قرآن نیز مطرح بود و دانشمندانی چون ابرخس (161ق. م)، ارسطرخس ساموسی و فیثاغورث حکیم، از آن سخن میگفتند (زمانی، هیئت و نجوم اسلامی، ج 1، ص 77)، پس معیار اول، چهارم و پنجم در این مورد وجود ندارد و نمیتوان ادعای اعجاز را موجّه دانست.
17) مشارق و مغارب
مشرق و مغرب در برخی از آیات به صورت جمع به کار رفتهاند و بیشتر مفسران و اندیشمندانی که به تفسیر علمی پرداختهاند، این آیات را با کروی بودن زمین سازگار دانستهاند. Gفَلاَ أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَF (معارج/40. تعبیر مشارق در اعراف/137 و صافات/ 5 نیز آمده است)؛ «و سوگند یاد مىکنم به پروردگار خاوران و باختران! که قطعاً ما تواناییم».
دیدگاه مفسران
آیت الله خویی با ذکر این آیات، کروی بودن زمین را از اسرار هستی میداند که خداوند متعال در این آیات از آن پرده برداشته است. ایشان در تبیین مسئله مینویسد:
«این آیات همگی حاکی از تعدد مشرقها و مغربها و نقطه طلوع و غروب آفتاب است؛ زیرا در صورت کروی بودن زمین، طلوع خورشید بر هر جزیی از اجزای آن، ملازم با غروب آن از جزء دیگر است و تعدّد مشرق و مغرب خورشید، بدون تکلّف، حاکی و دالّ بر کروی بودن زمین میباشد» (ترجمه سبحانی، همان، ص 122).
نویسندگانی همچون، گودرز نجفی، (مطالب شگفتانگیز قرآن، ص28) یدالله نیازمند (اعجاز قرَآن از نظر علوم امروزی، ص189) و حسن ابوالعینین (من الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، ج2، ص714) از جمله کسانیاند که با ذکر این تفسیر از آیه، آن را اعجازی علمی میدانند.
بررسی
تعدّد مشرق و مغرب، در کیهانشناسی از امور قطعی شمرده میشود. روایتی از حضرت علی7 نیز نقل شده است که زمین سیصد و شصت مشرق و مغرب دارد (حویزی، تفسیر نورالثقلین،ج5، ص420). احتمال دیگر این است که مشارق ومغارب را اسم زمان بدانیم که در این صورت «ربّ المشارق وربّ المغارب» کنایه از ربوبیت الهی در تمام زمانها است. تعدّد مشرق و مغرب علاوه بر سازگاری با کروی بودن زمین، با دیگر اشکال هندسی نیز سازگار است و تنها در صورت مسطح بودن زمین، نمیتوان چند مشرق و مغرب برای آن تصور کرد.
علاوه براین، حرکت زمین قبل از اسلام نیز مشهور بود و حکمای فارس و یونان آن را کرهای تمام میدانستند (شهرستانی، اسلام و هیئت، ص182). ظاهراً فیثاغورث (582ـ497 ق. م. اولین کسی بود که به کروی بودن زمین پی برد و ارسطو (384ـ322 ق. م.) این مسئله را از طریق خسوف به اثبات رساند (درسهایی از ستارهشناسی/19 و زمین سیاره شماره سه/ 117). آراتوستن (276 ـ 196ق. م.) که او را بنیانگذار جغرافیای ریاضی میدانند، با اعتقاد به کروی بودن زمین، محیط آن را اندازه گرفت و پس از او ابرخس نیقهای (190ـ120ق. م.) این کار را دنبال کرد (عدالتی، ص19). با توجه به آن چه گفته شد، معیارهای دوم، چهارم و پنجم در اینجا وجود ندارد و نمیتوان ادعای اعجاز را پذیرفت.
18) حرکت کوهها
خداوند در سوره نحل به پیامبر9 میفرماید: این کوهها که در نگاه تو ثابت و ایستادهاند در واقع در حال مرور و حرکتاند؛ همانندِ حرکت ابرها. دیدگاههای متفاوتی در تفسیر حرکت کوهها، ارائه شده است که برخی از آنها ناظر به حرکت زمین است. Gوَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِF (نمل/ 88)؛ «و کوهها را مىبینى، درحالى که آنها را ثابت مىپندارى، و حال آنکه آنها همچون حرکت ابرها درگذرند».
دیدگاه مفسران
آیت الله مکارم، در این باره مینویسند:
«این آیه به روشنی میگوید، کوهها در حرکتند اگرچه به نظر ساکن میآیند. مسلماً حرکت کوهها بدون حرکت زمینهای دیگر که به آنها متصل است، معنا ندارد و به این ترتیب معنای آیه چنین میشود که؛ زمینها همه با هم با سرعت در حرکتند همچون حرکت ابرها» (مکارم، قرآن و آخرین پیامبر، ص 154).
ایشان در تفسیر نمونه با ارائه همین تفسیر از آیه، آن را اعجاز علمی قرآن میشمرد. آیت الله معرفت (التمهید، ج 6، ص162) و دکتر منصور حسب النبی نیز آیه را معجزه علمی قرآن به حساب آوردهاند (الکون والاعجاز العلمی فی القرآن، ص171).
بررسی
برخی از مفسران این آیه را به حوادث پایان جهان مربوط می دانند. این دیدگاه با دلائل و شواهد متعددی نقد شده است (قرآن و کیهانشناسی/ 217).
به نظر میرسد آن چه تفسیر نمونه درباره آیه بیان کرده است، میتواند وجه شبه بین حرکت ابرها و کوهها، را به خوبی نشان دهد؛ اما ادعای اعجاز در این باره، به دلیل نبود معیار چهارم، دقیق به نظر نمیرسد؛ زیرا آن گونه که گذشت، حرکت زمین قبل از قرآن نیز در محافل علمی مطرح بود.
19) حرکت خورشید
خورشید یکی از نعمتهای بزرگ الهی است که در آیاتی از قرآن از آن یاد شده است. برخی از آیات قرآن به حرکت خورشید اشاره دارند.
1. Gوَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لاَِجَلٍ مُسَمّىًF (رعد/2؛ فاطر/ 13؛ زمر/5. در لقمان/ 20 نیز به جریان داشتن خورشید اشاره شده است)؛ «و خورشید و ماه را رام ساخت هر کدام تا سرآمد معیّنى رواناند».
2. Gوَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّلَّهَاF (یس/38)؛ «و خورشید که تا قرارگاهش روان است».
3. Gوَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَF (انبیا/ 33). تعبیر Gکُلٌّ فِی فَلَکٍ یسْبَحُونَF در یس/ 40 نیز درباره خورشید آمده است)؛ «و او کسى است که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید، در حالى که هر یک در مدارى شناورند». در آیه 33 سوره ابراهیم نیز، حرکت خورشید با تعبیر «دائبین» بیان شده است.
نکته علمی
امروزه حرکتهای زیادی برای خورشید به اثبات رسیده است.
الف: حرکت وضعی که 5/24 روز به طول میانجامد (جعفری، همان، ص 149).
ب: حرکت انتقالی به سمت شمال آسمان با سرعت 5/19کیلومتر در ثانیه.
ج: حرکت انتقالی به همراه منظومه شمسی به دور مرکز کهکشان با سرعت 225کیلومتر در ثانیه (دنیای ستارگان، ص146؛ ترجمه سبحانی، همان، ص246).
د: حرکتهایی که در خود خورشید به دلیل گاز بودن جرم آن و انفجارهای درونی صورت میگیرد (عدالتی، ص98؛ مایکل، اساس ستارهشناسی، ص 165).
دیدگاه مفسران
برخی از نویسندگان حرکت خورشید به سوی قرارگاه خود (یس/ 38) را اشاره به حرکت خورشید به سمت ستاره «وگا» میدانند و آیه را بیان کننده معجزه علمی میشمارند (نجفی، همان، ص25). تفسیر نمونه نیز تعبیر Gفِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَF را ناظر به حرکت دورانی خورشید به دور کهکشان و معجزهای علمی میشمارد (مکارم، تفسیر نمونه، ج 18، ص389).
احمد محمد سلیمان نیز با طرح ادعای اعجاز، این آیهها را اشاره به حرکت وضعی و انتقالی زمین میداند (نوفل، همان، ص36) دکتر رضایی اصفهانی نیز پس از طرح و بررسی برخی دیدگاهها درباره این آیات، اعجاز علمی را در این آیات میپذیرند (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن،ج1، ص181).
بررسی
به برخی از انواع حرکتهای خورشید (حرکت دورانی) در کتابهای مقدس گذشته اشاره شده است؛ آن جا که خورشید را همچون پهلوانی میداند که با دویدن در میدان، شادی میکند (کتاب مقدس/مزامیر داود/مزمور نوزدهم/ بند5)؛ اما دیگر حرکتهایی که میتوان آنها را از تعبیرهایی چون «تجری» (جریان داشتن)، «لمستقرّ» (تا قرارگاهش) یا «لاجل مسمی» (تا زمان معین)، فهمید، از نوآوریهای قرآنی است و میتواند اعجازی علمی به شمار رود.
20) دخان در آخرت
یکی از اتقاقهایی که در آستانه قیامت رخ خواهد داد، پراکنده شدن دودی آشکار در آسمان است. خداوند این مسئله را عذابی برای مردم گناهکار میداند.
Gفَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخَانٍ مُبِینٍF (دخان/10)؛ «پس نگهبان (و منتظر) روزى باش، که آسمان دودى آشکار آورد».
دیدگاه مفسران
برخی از نویسندگان، با توجه به آیاتی که به بازگرداندن آسمان به صورت اولیهاش اشاره دارند (انبیا/ 104)، این دود را مانند دودی میدانند که در آغاز آفرینش وجود داشت و ذکر این نکته علمی را اعجاز قرآن معرفی میکنند (همیمی، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، ص 35).
بررسی
با توجه به سیاق آیات، به نظر میرسد که دخان در قرآن (دخان/10؛ انبیا/ 104) در معنای متفاوتی به کار رفته باشد. در سوره دخان، دود عذابی برای غیر مومنان شمرده شده است Gهذَا عَذَابٌ أَلِیمٌF (دخان/11)؛ علاوه بر این، صفت «مبین» برای این دود نشان از تفاوت آن با دودی است که در سوره انبیا از آن یاد شده است. تعبیر Gیَغْشَى النَّاسَF (همان) نیز بیانگر این مسئله است که در آن زمان، انسانها وجود دارند و آن را مشاهده میکنند؛ در حالی که بنابر فرضیههای علمی در این زمینه، در آن زمان دیگر انسانی باقی نمانده است.
21) کوهها، میخهای زمین
قرآن بارها از کوهها به عنوان میخهایی نام میبرد که بر زمین کوبیده شدهاند تا آن را از لرزش و فروپاشی باز دارند. نقش کوهها در این مسئله، از اسراری است که هنوز به خوبی کشف نشده است.
Gوَالْجِبَالَ أَوْتَاداًF (نبأ/ 7)؛ «و کوهها را میخهایى».
Gوَأَلْقى فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْF (نحل/15. در آیات متعددی، از کوهها با تعبیر رواسی یاد شده است)؛ «و در زمین، [کوههاى] استوارى افکند، [مبادا] که شما را بلرزاند».
دیدگاه مفسران
برخی از صاحب نظران، با اشاره به نقش کوهها در جلوگیری از لرزش و فروپاشی زمین، معرفی کوهها به عنوان میخهای زمین را اعجازی علمی میدانند (ابوالعینین، من الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، ج2، ص160؛ معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 6، ص 155؛ اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، ص 187)؛ چرا که کوهها همچون میخ، اجزای زمین را به هم متصل کردهاند و مانع فروپاشی آن هنگام حرکت میشوند.
بررسی
اگر از نظر علمی ثابت شود که کوهها مانع از هم پاشیدگی و قطعه قطعه شدن زمین در اثر حرکت آن می شوند، میتوان گفت این آیات علاوه بر بیان نقش کوهها، به حرکت زمین نیز اشاره دارند؛ چرا که آیه کوهها را به عنوان محافظانی در برابر آثار سوء حرکت زمین معرفی میکند که همچون میخهایی بر بدنه زمین کوبیده شدهاند. زمین نوعی حرکت در پوسته جامد خویش دارد که به حرکت قارّهای (Crustal morment) مشهور است. در صورتی که نقش کوهها در حفاظت از زمین دربرابر آثار سوء این نوع حرکت به اثبات برسد، میتوان آیه را اشاره به این حرکت زمین نیز دانست و آن را معجزهای علمی شمرد.
22) خاموشی خورشید
مرگ خورشید از موضوعهای مطرح در دانش نجوم است. آیاتی از قرآن کریم نیز به این حقیقت اشاره دارند.
Gإِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْF (تکویر/1)؛ «هنگامى که خورشید در هم پیچیده شود».
نکته علمی
خورشید پس از سوزاندن هیدروژن و هلیوم، چون دمای کافی برای سوزاندن کربن برخوردار نیستند، فرو میریزند (برای آشنایی با مفهوم فروریزش ر.ک. به: اساس ستارهشناسی، ص 274) و به صورت غول قرمز (Red-giant) درخواهد آمد (همو). در این زمان خورشید آن قدر بزرگ خواهد شد که احتمالاً مدار عطارد و زهره را در بر خواهد گرفت. در مرحله بعدی، خورشید به کوتوله سفید (White dwarf) تبدیل خواهد شد و در پایان دمای آن به صفر مطلق (Absolute magnitude این دما برابر 273 درجه سانتیگراد زیر صفر است) کاهش خواهد یافت. (عدالتی، ص 97).
دیدگاه مفسران
به عقیده یکی از نویسندگان این آیه پایان یافتن انرژی خورشید را متذکر می شود. وی پس از ادعای اعجازی علمی در مورد آیه مینویسد:
«این مسئله امروز بیتردید است که سوخت خورشید کم میشود تا رو به خاموشی رود. در قرآن عزیز، سوره تکویر به نام خاموشی است» (عرفان، اعجاز در قرآن کریم، ص 155).
بررسی
آیات متعددی به مرگ خورشید اشاره دارند و با تعابیری همچون Gلاَِجَلٍ مُسَمّىًF (رعد/ 2؛ فاطر/13؛ زمر/ 5. در لقمان/ 20 نیز به جریان داشتن خورشید اشاره شده است)؛ «تا سرآمد معینی» از پایان یافتن عمر خورشید سخن میگویند. تعبیر «تکویر» نیز که به معنای درهم پیچیده شدن است، میتواند به مراحل پایانی عمر خورشید و کم نور شدنش اشاره داشته باشد.
نکته مهم در این مورد و برخی موارد مشابه این است که این آیات درباره وقایع پایان این جهان و قیامت سخن میگوید و در آن زمان تغییرهای نظام هستی ناگهانی و یکباره رخ خواهد داد؛ در حالی که مرگ خورشید که در دانش نجوم بررسی میشود، روندی طبیعی دارد و میلیونها و حتی میلیاردها سال به طول خواهد انجامید. این نکته موجب میشود درتطبیق این دو مسئله بر هم، برخی پرسشها و ابهامهایی پیش آید که نیاز به تأمل و تحقیق بیشتری دارد؛ البته با توجه به این که در تفکرهای نجومی قدیمی به ارث رسیده از ارسطو، خورشید و اجرام فضایی (مافوق القمر) ابدی و زوال ناپذیر بودند (ارسطو، در آسمان، ص43 و 50. از اوگستین تا گالیله، ج1، ص86)، میتوان برخی آیهها را که ظاهراً از روند طبیعی مرگ خورشید سخن میگویند، تصحیح کننده این دیدگاه دانست.
23) نور خورشید و ماه
قرآن کریم با تعبیر متفاوتی از نور خورشید و ماه یاد میکند. این تمایز توجه مفسران را جلب کرده است. Gوَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاًF (نوح/ 16. این مضمون در فرقان/61؛ نبأ/ 13 نیز آمده است)؛ «و ماه را در آن (آسمان)ها نورانى قرار داد و خورشید را چراغى قرارداد».
نکته علمی
خورشید با انجام فرایند «همجوشی هستهای» به تولید نور و گرما می پردازد. در این فرایند چهار هسته هیدروژن پس از همجوشی به یک هسته هلیوم تبدیل میشود. این مسئله باعث میشود در هر ثانیه پنج میلیون تن از جرم خورشید به صورت انرژی الکترو مغناطیسی تابش میشود (اصول و مبانی جغرافیای ریاضی، ص 116؛ مایکل، همان، ص 165).
دیدگاه مفسران
خورشید در این آیه مبارکه چراغ و ماه، نور قرار داده شده است. برخی از نویسندگان این مطلب، را اعجاز علمی قرآن میدانند و مینویسند:
«بدون تردید نورزایی خورشید و نور مستقل نداشتن ماه در این آیه تصریح شده است» (عرفان، همان، ص 155).
بررسی
در آیه پنجم سوره یونس به نور خورشید با تعبیر «ضیاء» و به نور ماه با تعبیر «نور» اشاره شده است. آنچه در برخی از کتابهای لغت آمده است، مبنی بر این که «ضوء» نور ذاتی و «نور» نور عارضی است (ابنفارسی، همان، ص 332)، موید نکتهای است که درباره آن ادعای اعجاز شده است؛ اما دانشمندان از دورانهای پیش از اسلام با توجه به پدیده خسوف به عارضی بودن نور ماه پیبرده بودند و نور و گرمابخشی خورشید باعث میشد آن را همچون چراغی بدانند. با این لحاظ معیار چهارم در این مورد نیست و نمیتوان ادعای اعجاز را پذیرفت.
خاتمه
با بررسیهایی که در موارد ادعایی اعجاز نجومی انجام شد، میتوان به این نتیجه رسید که اعجاز علمی در سه مورد (جاذبه عمومی، سختی تنفس و کمبود اکسیژن در آسمان و حرکتهای خورشید) وجود دارد و در برخی موارد در صورت فراهم آمدن معیارهای اعجاز علمی، میتوان آنها را اعجاز دانست؛ گرچه امروزه میتوان این موارد را از شگفتیهای علمی قرآن شمرد: وجود موجودهای زنده در خارج از زمین (شوری/ 29؛ نحل/ 49؛ انبیا/ 4)؛ گسترش آسمان (ذاریات/ 47)؛ نقش کوهها در حفظ زمین (نبأ/ 7).
پینوشت
[1] نویسنده التمهید فی علوم القرآن (ج6، ص133) از تفسیر الکبیر (ج22، ص 162) نقل میکند که در تورات چنین بوده است: «و همانا خدا جوهری را آفرید و سپس با نظر هیبت به آن نگریست. پس تبدیل به آب شد و سپس خدا آسمانها و زمین را از آن آفرید و بینشان فاصله انداخت». وی اضافه میکند که این عبارت از تورات کنونی حذف شده است.
منابع
1. قرآنکریم، ترجمه گروهی زیر نظر محمدعلیرضاییاصفهانی،نشردارالذکر،قم،1384ش،چ دوم.
2. آلوسی، ابوالفضل شهاب الدین سید محمود، روحالمعانی فی تفسیرالقرآن، داراحیاء التراث العربی، بیجا، 1405ق، چ چهارم.
3. اِ. اِی. رُی و دی. کلارک، ستارهشناسی اصول و عمل، ترجمه سید احمد سیدی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی7، 1366ش.
4. ابن کثیر, اسماعیل ابن عمر، تفسیر القرآن العظیم، نشر داراحیاء التراث العربی، بیجا، 1415ق.
5. ابن منظور، محمد ابن مکرم، لسان العرب، نشر دار احیاء التراث العربی، بیجا، 1412ق.
6. ابو العینین، حسن، من الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، نشر العبیکان، 1416ق، چ اول.
7. احمد ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، نشر دارالکتب اسلامیه، بیروت، 1420ق، چ سوم.
8. احمد المرسی حسین جوهر، الاعجاز العلمی للقرآن الکریم، نشر جزیرة الورد، بیجا، 1421ق، چاپ اول.
9. احمد محمد سلیمان، القرآن و العلم، نشر دارالعوده، بیجا، 1981م، چ پنجم.
10. ارسطو، در آسمان، ترجمه اسماعیل سعادت، نشر هرمس، بیجا، 1379ش، چ اول.
11. اریک اوبلاکر، فیزیک نوین، ترجمه بهروز بیضایی، نشر قدیانی، بیجا، 1370ش.
12. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، دار احیاء التراث العربی، بیجا، 1421ق.
13. استفن ویلیام هاوکینگ، تاریخچه زمان، ترجمه حبیب الله دادفرما، نشرکیهان، تهران، 1375ش.
14. ایزاک، آسیموف، کوازارها، تپ اخترهاوسیاهچالها، ترجمه غفاری محمد رضا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1375ش، چ چهارم.
15. بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، نشر موسسه اعلمی، بیروت، 1419ق.
16. برانلی، فرانکلین منسفیلد، زمین سیاره شماره سه، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1987م.
17. بوکای موریس، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ذبیح الله دبیر، نشر فرهنگ اسلامی، بیجا، 1365ش، چ سوم.
18. پاک نژاد، سید رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، نشر کتابفروشی اسلامیه، چ سوم، 1350ش.
19. جعفری، عباس، فرهنگ بزرگ گیتاشناسی، نشر گیتاشناسی، 1379ش، چ چهارم.
20. جوهری، اسماعیل ابن حماد، صحاح اللغة، دار العلم، بیروت، 1404ق، چ سوم.
21. حسین بن علی، ابن سینا، الشفاء، نشر کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1405ق.
22. الحویزی، عبدالعلی ابن جمعه العروسی، تقسیر نور الثقلین، نشر علمیه، قم، 1383 ق.
23. الخطیب، عبدالغنی، قرآن و علم روز، ترجمه اسدالله مبشری، نشر مطبوعاتی عطایی، 1362ش.
24. خلیل ابن احمد، ترتیب العین، نشر اسوه، بیجا، 1414ق، چ اول.
25. خوئی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، نشرمؤسسه احیاء آثار الامام خوئی، بیجا، بیتا.
26. خوری شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیه والشوارد، اسوه، بیجا، 1374ش،چ اول.
27. دیکسون، رابرت. تی، نجوم دینامیکی، ترجمه احمد خواجه نصیر طوسی، مرکزنشر دانشگاهی، تهران، 1385ش، چ دوم.
28. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، نشر ذوی القربی، بیجا، 1426ق، چ پنجم.
29. رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، نشر پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، قم، 1385ش، چ اول.
30. رضوی، محمد امین، آغاز و انجام جهان بر اساس تئوری جدید، بینا، بیجا، 1348ش.
31. زغلول راغب محمدنجار، السماء فی القرآن الکریم، نشر دار المعرفة، بیروت، 1425ق، چ اول.
32. زمانی قمشهای، علی، هیئت و نجوم اسلامی، نشر سماء، بیجا، 1381ش، چ اول.
33. سبحانی، قریب، یعقوبپور، زمین در فضا، نشر آفتاب، بیجا، 1363ش، چ اول.
34. سید ارناووط، محمد، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، نشر مکتبة مدبولی، قاهره، 1989م.
35. شریعتی مزینانی، محمد تقی، تفسیرنوین، نشر دفتر نشر فرهنگ معارفاسلامی، بیجا، 1374ش.
36. الشریف، عدنان، من علم الفلک القرآنی، نشر دار العلم للملایین، بیروت، 1990م.
37. همو، من علوم الارض القرآنیة، نشر دار العلم للملایین، بیروت، 1993م.
38. شهرستانی، سید هبةالدین، اسلام و هیئت، ترجمه سید هادی خسروشاهی، نشر دارالعلم، بیجا، 1389ق.
39. صادقی، محمد، زمین، آسمان و ستارگان از نظر قرآن، نشر کتابفروشی مصطفوی، بیجا، 1356ش، چ دوم.
40. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، نشر اسلامیه، بیجا، بیتا، چ دوم.
41. طبرسی، ابی الفضل ابن حسن، تفسیر مجمعالبیان، نشر موسسه اعلمی، بیجا، 1415ق، چ اول.
42. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، نشر موسسة الوفاء، بیجا، 1403ق، چ دوم.
43. طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، نشر دارالفکر، بیجا، بیتا.
44. الطوسی، ابی جعفر محمد الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، نشر علمیة نجف، 1376ق.
45. طیب، عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، نشر اسلام، بیجا، 1366ش.
46. عدالتی، تقی و فرخی، حسن، اصول و مبانی جغرافیای ریاضی، نشر انتشارات آستان قدس رضوی، قم، 1385ش، چ سوم.
47. عرفان، حسن، اعجاز در قرآن کریم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، بیجا، 1379ش، چ اول.
48. عسکری، ابی هلال، معجم فروق اللغویة، موسسه نشر اسلامی، بیجا، 1421ق.
49. فخررازی، محمد بن عمر، شرح أسماء الله الحسنی (لوامعالبینات)، نشر دارالکتب العربی، بیجا، 1410ق، چ سوم.
50. فیروز آبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، داراحیاء التراث العربی، بیجا، 1412ق، چ اول.
51. فیومی، مصباح المنیر، دار الهجرة، بیجا، 1405ق.
52. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنزالدقائق، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1366ش.
53. قمی، ابوالحسن علی ابن ابراهیم، تفسیر قمی، نشر دارالکتاب للطباعة و النشر، بیجا، 1387ق.
54. کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانی، نشر اساطیر، 1383ش، چ دوم.
55. کرومبی، آ.سی، از اوگوستین تا گالیله، ترجمه احمدآرام، انتشارات سمت، تهران، 1371ش، چ اول.
56. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، نشر دفتر نشر فرهنگ اهل البیت، بیجا، 1361ش.
57. ماردینی، عبد الرحیم، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، نشر دار المحبة، دمشق، 1425ق.
58. مایر دگانی، نجوم به زبان ساده، ترجمه محمدرضا خواجهپور، نشر گیتاشناسی، بیجا، 1382ش، چ دهم.
59. مایکل ا. سیدر، اساس ستارهشناسی (جلد1)، ترجمه محمد تقی عدالتی، نشر دانشگاه امام رضا7، تهران، 1384ش، چ دوم.
60. متولی اشعراوی، محمد، معجزة القرآن، نشر مکتبة التراث الاسلامی، بی تا.
61. محمد، راتب النابلسی، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن و السنة (آیات الله فی الافاق)، نشر دار المکتبی، بیجا، 1425ق، چ اول.
62. محمد سامی، محمد علی، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، نشر دارالمحبة، دمشق، بیتا.
63. محمد کامل، عبدالصمد، الاعجاز العلمی فیالاسلام، نشر دارالمصریة، مصر،1417ق، چ چهارم.
64. محمود، ابنعبدالرؤوف القاسم، فی مسیرة الاعجاز العلمیفیالقرآن، نشردارالاعلام، اردن، بیتا.
65. مخلص، عبدالرؤوف،جلوههاییجدید ازاعجازعلمیقرآنکریم،نشرشیخالاسلام، بیجا،1376ش.
66. مدرسی، محمد تقی، تفسیر هدایت، نشر آستان قدس رضوی7، مشهد، 1378ش.
67. مراغی، احمد مصطفی، تفسیرالمراغی، نشر داراحیاء التراث العربی، بیجا، 1985م.
68. مرزهای اعجاز، ترجمه جعفر سبحانی، نشر محمدی، 1349ش.
69. مسترحمی، سید عیسی، قرآن و کیهانشناسی، نشر پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، قم، 1387ش، چ اول.
70. مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1367ش.
71. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآنالکریم، نشروزارتارشاد اسلامی، تهران، 1370ش.
72. معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، نشر اسلامی، بیجا، 1417ق.
73. مک گراهیل، ترجمه عدالتی، واژهنامه نجوم و اختر فیزیک، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، بیجا، 1378 ش.
74. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، نشر نسل جوان، قم، 1376ش، چ سوم.
75. همو، تفسیر نمونه، نشر دار الکتب اسلامیه، تهران، 1371، چ 28.
76. همو، قرآن و آخرین پیامبر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1349ش.
77. منصور، حسب النبی، الکون والاعجاز العلمی للقرآن الکریم، نشر دارالفکر العربی، بیجا، 1416ق، چ سوم.
78. نجفی، گودرز، مطالب شگفتانگیز قرآن، نشر سبحان، بیجا، 1378ش، چ دوم.
79. نوری، حسین، دانش عصرفضا، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375ش، چ دوم.
80. نوفل، عبد الرزاق، القرآن و العلم الحدیث، نشر دارالکتاب العربی، بیجا، 1393ق.
81. نیکلسون، آین، 186 پرسش و پاسخ نجومی، ترجمه عبدالمهدی ریاضی و هادی رفیعی، نشر انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1375ش.
82. هاچ، پاول، ساختار ستارگان وکهکشانها، ترجمه توفیق حیدرزاده، نشرگیتاشناسی، 1377ش، چ سوم.